کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۸: رفتن ز درت کار من دل نگران نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتن ز درت کار من دل نگران نیست گر کشته شوم خونم از آن کوی روان نیست با تیر بلا چون هدفم روی گشاده گر کوه شود درد غم عشق گران نیست حال من بی برگ نوا را چه شناسد آن سرو که آگاه ز تاراج خوان نیست رسوائی ما را ز کفن پرده شناسد گر شمع بفانوس رود، باز نهان نیست شمشیر تو خوبست که بیخواست برآید فیضی نرساند بدل آبی که روان نیست طالع مددی گر نکند کی بکف آبی بی یاری کس تیر در آغوش کمان نیست کس واقف حیرانی ما نیست درین بزم کانجا که تویی دیده بغیری نگران نیست در دامن الوند دگر غنچه شود گل زنهار مگوئید کلیم از همدان نیست کلیم کاشانی