کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۱: که خریدی ز غم گردش دوران ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که خریدی ز غم گردش دوران ما را دیده گر مفت نمی داد بطوفان ما را مفلس ار جنس خود ارزان نفروشد چکند کم بها کرد تهی دستی دوران ما را اشک این گرسنه چشمان مزه دارد هرچند دهر بر خوان تهی ساخته مهمان ما را در چمن دیده زنظاره گل می پوشم تا نگیرد نمک آن لب خندان ما را عمر آخر شد و انگاره آدم نشدیم گرچه زود است قضا اینهمه سوهان ما را ناصحان گر نتوانید که آزاد کنید بفروشید بآن زلف پریشان ما را خصمی زشت بآئینه چه نقصان دارد چه غم ازدشمنی مردم نادان ما را چون گهر غربت ما به ز وطن خواهد بود دربدر گو بفکن گردش دوران ما را چشم جادوی تو هر چند برد دل ز کلیم باز دل می دهد آن عشوه پنهان ما را کلیم کاشانی