کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰: تا یافتم رسایی دست کشیده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا یافتم رسایی دست کشیده را آورده ام بچنگ مراد رمیده را عریان تنی خوشست ولی ذوق دیگرست جیب دریده دامن در خون کشیده را کاری اگر ز صورت بیمعنی آمدی می بود دلبری خم زلف بریده را خاری اگر بپای طلب ناخلیده ماند از سر مگیر راه بپایان رسیده را منکر شدن ز صحبت پنهان چه فایده نتوان نهفت خون، لب لعل گزیده را آنجا که شمع روی تو افروخت باغبان دامن زند چراغ گل نو دمیده را جائیکه کار دانه کند قطره شراب آرد بدام طبع ز عالم رمیده را در گردن هزار تمنا فکنده ای ای شیخ شهر دست ز دنیا کشیده را اشک سبک عنان برفیقان نایستاد در ره بجا گذاشته رنگ پریده را این بخت بی تصرف ما رام خود نکرد یکره کلیم دلبر عاشق ندیده را کلیم کاشانی