کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۶: گرم خون کردم بمژگان آه آتشناک را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرم خون کردم بمژگان آه آتشناک را شسته ام از آتش خود کینه خاشاک را حرز مینا هست از بد گردی گردون چه باک در بغل داریم سنگ شیشه افلاک را آسمان کودن پرست و ما همه فطرت بلند چون توان خس پوش کردن شعله ادراک را تا رواج شانه را آئینه در زلف تو دید می کند در رنگ پنهان سینه بیچاک را در ره سرکش سواری دست و پائی می زنیم کز حرم آورده صید لایق فتراک را در گلستانی که زلف سنبلش آشفته نیست پیچ و تاب خاطرم پیچیده دست تاک را انتخابی کرده ام از گرم و سرد روزگار اشک گرم خویش و آب چشمه دردناک را اشک و آه من باین عالم کلیم آورده اند آتش بیدود را، سیلاب بیخاشاک را کلیم کاشانی