کلیم کاشانی
مثنوی ها
شمارهٔ ۱۵ - وله ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کلید سخن را چو پیدا کنم در وصف دولتسرا وا کنم زبانی ز همت بلندان بوام بگیرم که گویم ز قدرش کلام سر رفعت و پای بنیاد او که عرش آشنا شد بامداد او سراپا چو طوبی است راحت فزا چو زلف سیه سایه اش دلربا سرافکند در پیش جاهش حباب که با آن نماندست آن آب و تاب زمانه بسی گر چه آرایدش ولی مقدم شاه می باشدش شه معدلتخواه، شاه جهان ملاذ سلاطین، شاه جهان که بر درگهش صبحدم سرگماشت؟ که شب تاج خورشید بر سر نداشت پی را تب شمع کمتر غلام مقرر کند حاصل ملک شام تواند دو صد صف شکستن برزم که یکدل نیارد شکستن ببزم درش راز شاه و گدا نیست ننگ که در پیش دریاچه خس چه نهنگ زمانش بهاریست پر رنگ و بو درم چون شکوفه است ریزان ازو بود یارب از فضل پروردگار حیات خضر سبزه ای زین بهار کلیم کاشانی