سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۹۱: حناست آن که ناخن دلبند رشتهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حناست آن که ناخن دلبند رشته ای یا خون بی دلیست که در بند کشته ای من آدمی به لطف تو دیگر ندیده ام این صورت و صفت که تو داری فرشته ای وین طرفه تر که تا دل من دردمند توست حاضر نبوده یک دم و غایب نگشته ای در هیچ حلقه نیست که یادت نمی رود در هیچ بقعه نیست که تخمی نکشته ای ما دفتر از حکایت عشقت نبسته ایم تو سنگدل حکایت ما درنوشته ای زیب و فریب آدمیان را نهایت است حوری مگر نه از گل آدم سرشته ای از عنبر و بنفشه تر بر سر آمده ست آن موی مشکبوی که در پای هشته ای من در بیان وصف تو حیران بمانده ام حدیست حسن را و تو از حد گذشته ای سر می نهند پیش خطت عارفان پارس بیتی مگر ز گفته سعدی نبشته ای سعدی شیرازی