سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۸۱: صید بیابان عشق چون بخورد تیر او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صید بیابان عشق چون بخورد تیر او سر نتواند کشید پای ز زنجیر او گو به سنانم بدوز یا به خدنگم بزن گر به شکار آمده ست دولت نخجیر او گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم عرصه عالم گرفت حسن جهان گیر او با همه تدبیر خویش ما سپر انداختیم روی به دیوار صبر چشم به تقدیر او چاره مغلوب نیست جز سپر انداختن چون نتواند که سر در کشد از تیر او کشته معشوق را درد نباشد که خلق زنده به جانند و ما زنده به تأثیر او او به فغان آمده ست زین همه تعجیل ما ای عجب و ما به جان زین همه تأخیر او در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او سعدی شیرین زبان این همه شور از کجا شاهد ما آیتیست وین همه تفسیر او آتشی از سوز عشق در دل داوود بود تا به فلک می رسد بانگ مزامیر او سعدی شیرازی