کلیم کاشانی
قطعه ها
شمارهٔ ۵ - شکایت از تب و لرز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگاری شد که با تب لرز هم پیراهنم قسمت من گشته این از سرد و گرم روزگار وقت رفتن می سپارد خود بمن تب لرز خویش داد امانت داری درد تو ما را اعتبار شب که شد از اضطراب پیکر بیطاقتم تار در پیراهنم چون نبض گردد بیقرار باز گرمی نامزد کرد از پی همخانگی دید گردون چون ندارم مونس شبهای تار فال صحت بهر ما بیند مزاج ایدل مترس دمبدم بر هم خورد گر استخوآنها قرعه وار آبرا مانند مشک از نهر گردن می خورم چون تنور از نان خورم بیرون دهم بی اختیار پیکر چون موی من از بیقراریهای لرز نسبتش افزون شوم هر دم بتار زلف یار زانکه می سوزد درونم ز آتش جانسوز تب آب چون بینم بسان موج گردم بیقرار ملک تن از ترکتاز لرزه بر هم خورده است یکسر مو را بجای خود نبینم استوار زخمهای کهنه را بگسسته از هم بخیه ها داغهای تازه را افتاده مرهم بر کنار کلیم کاشانی