سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۷۵: بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به است آن یا زنخ یا سیب سیمین لب است آن یا شکر یا جان شیرین بتی دارم که چین ابروانش حکایت می کند بتخانه چین از آن ساعت که دیدم گوشوارش ز چشمانم بیفتاده ست پروین هر آن وقتی که دیدارش نبینم جهانم تیره باشد بر جهان بین به خوابی آرزومندم ولیکن سر بی دوست چون باشد به بالین از آب و گل چنین صورت که دیده ست تعالی خالق الانسان من طین غرور نیکوان باشد نه چندان جفا بر عاشقان باشد نه چندین من از مهری که دارم برنگردم تو را گر خاطر مهر است و گر کین نگارینا به شمشیرت چه حاجت مرا خود می کشد دست نگارین به دست دوستان بر کشته بودن ز دنیا رفتنی باشد به تمکین بکش تا عیب گیرانم نگویند نمی آید ملخ در چشم شاهین نظر کردن به خوبان دین سعدیست مباد آن روز کاو برگردد از دین سعدی شیرازی