سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۳۸: ما دل دوستان به جان بخریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما دل دوستان به جان بخریم ور جهان دشمن است غم نخوریم گر به شمشیر می زند معشوق گو بزن جان من که ما سپریم آن که صبر از جمال او نبود به ضرورت جفای او ببریم گر به خشم است و گر به عین رضا نگهی باز کن که منتظریم یک نظر بر جمال طلعت دوست گر به جان می دهند تا بخریم گر تو گویی خلاف عقل است این عاقلان دیگرند و ما دگریم باش تا خون ما همی ریزد ما در آن دست و قبضه می نگریم گر برانند و گر ببخشایند ما بر این در گدای یک نظریم دوست چندان که می کشد ما را ما به فضل خدای زنده تریم سعدیا زهر قاتل از دستش گو بیاور که چون شکر بخوریم ای نسیم صبا ز روضه انس برگذر پیش از آن که درگذریم تو خداوندگار باکرمی گر چه ما بندگان بی هنریم سعدی شیرازی