سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۲۱: چون من به نفس خویشتن این کار میکنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون من به نفس خویشتن این کار می کنم بر فعل دیگران به چه انکار می کنم بلبل سماع بر گل بستان همی کند من بر گل شقایق رخسار می کنم هر جا که سرو قامتی و موی دلبریست خود را بدان کمند گرفتار می کنم گر تیغ برکشند عزیزان به خون من من همچنان تأمل دیدار می کنم هیچم نماند در همه عالم به اتفاق الا سری که در قدم یار می کنم آن ها که خوانده ام همه از یاد من برفت الا حدیث دوست که تکرار می کنم چون دست قدرتم به تمنا نمی رسد صبر از مراد نفس به ناچار می کنم همسایه گو گواهی مستی و عاشقی بر من مده که خویشتن اقرار می کنم من بعد از این نه زهد فروشم نه معرفت کان در ضمیر نیست که اظهار می کنم جان است و از محبت جانان دریغ نیست اینم که دست می دهد ایثار می کنم زنار اگر ببندی سعدی هزار بار به زان که خرقه بر سر زنار می کنم سعدی شیرازی