سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۴۰۷: تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم من چو به آخرت روم رفته به داغ دوستی داروی دوستی بود هر چه بروید از گلم میرم و همچنان رود نام تو بر زبان من ریزم و همچنان بود مهر تو در مفاصلم حاصل عمر صرف شد در طلب وصال تو با همه سعی اگر به خود ره ندهی چه حاصلم باد به دست آرزو در طلب هوای دل گر نکند معاونت دور زمان مقبلم لایق بندگی نیم بی هنری و قیمتی ور تو قبول می کنی با همه نقص فاضلم مثل تو را به خون من ور بکشی به باطلم کس نکند مطالبت زان که غلام قاتلم کشتی من که در میان آب گرفت و غرق شد گر بود استخوان برد باد صبا به ساحلم سرو برفت و بوستان از نظرم به جملگی می نرود صنوبری بیخ گرفته در دلم فکرت من کجا رسد در طلب وصال تو این همه یاد می رود وز تو هنوز غافلم لشکر عشق سعدیا غارت عقل می کند تا تو دگر به خویشتن ظن نبری که عاقلم سعدی شیرازی