سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۹۸: نظر از مدعیان بر تو نمیاندازم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظر از مدعیان بر تو نمی اندازم تا نگویند که من با تو نظر می بازم آرزو می کندم در همه عالم صیدی که نباشند رفیقان حسود انبازم درد پنهان فراقم ز تحمل بگذشت ور نه از دل نرسیدی به زبان آوازم چون کبوتر بگرفتیم به دام سر زلف دیده بردوختی از خلق جهان چون بازم به سرانگشت بخواهی دل مسکینان برد دست واپوش که من پنجه نمی اندازم مطرب آهنگ بگردان که دگر هیچ نماند که از این پرده که گفتی به درافتد رازم کس ننالید در این عهد چو من در غم دوست که به آفاق نظر می رود از شیرازم چند گفتند که سعدی نفسی باز خود آی گفتم از دوست نشاید که به خود پردازم سعدی شیرازی