سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۵۷: حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام حریف دوست که از خویشتن خبر دارد شراب صرف محبت نخورده است تمام اگر ملول شوی یا ملامتم گویی اسیر عشق نیندیشد از ملال و ملام من آن نیم که به جور از مراد بگریزم به آستین نرود مرغ پای بسته به دام بسی نماند که پنجاه ساله عاقل را به پنج روز به دیوانگی برآید نام مرا که با توام از هر که هست باکی نیست حریف خاص نیندیشد از ملامت عام شب دراز نخفتم که دوستان گویند به سرزنش عجبا للمحب کیف ینام تو در کنار من آیی من این طمع نکنم که می نیایدت از حسن وصف در اوهام ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام سعدی شیرازی