سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۳۸: دلی که دید که غایب شدست از این درویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که دید که غایب شده ست از این درویش گرفته از سر مستی و عاشقی سر خویش به دست آن که فتاده ست اگر مسلمان است مگر حلال ندارد مظالم درویش دل شکسته مروت بود که بازدهند که باز می دهد این دردمند را دل ریش مه دوهفته اسیرش گرفت و بند نهاد دو هفته رفت که از وی خبر نیامد بیش رمیده ای که نه از خویشتن خبر دارد نه از ملامت بیگانه و نصیحت خویش به شادکامی دشمن کسی سزاوار است که نشنود سخن دوستان نیک اندیش کنون به سختی و آسانیش بباید ساخت که در طبیعت زنبور نوش باشد و نیش دگر به یار جفاکار دل منه سعدی نمی دهیم و به شوخی همی برند از پیش سعدی شیرازی