سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۳۰: زینهار از دهان خندانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زینهار از دهان خندانش و آتش لعل و آب دندانش مگر آن دایه کاین صنم پرورد شهد بوده ست شیر پستانش باغبان گر ببیند این رفتار سرو بیرون کند ز بستانش ور چنین حور در بهشت آید همه خادم شوند غلمانش چاهی اندر ره مسلمانان نیست الا چه زنخدانش چند خواهی چو من بر این لب چاه متعطش بر آب حیوانش شاید این روی اگر سبیل کند بر تماشاکنان حیرانش ساربانا جمال کعبه کجاست که بمردیم در بیابانش بس که در خاک می طپند چو گوی از خم زلف همچو چوگانش لاجرم عقل منهزم شد و صبر که نبودند مرد میدانش ما دگر بی تو صبر نتوانیم که همین بود حد امکانش از ملامت چه غم خورد سعدی مرده از نیشتر مترسانش سعدی شیرازی