سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۲۲: خجلست سرو بستان بر قامت بلندش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خجل است سرو بستان بر قامت بلندش همه صید عقل گیرد خم زلف چون کمندش چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش اگر آفتاب با او زند از گزاف لافی مه نو چه زهره دارد که بود سم سمندش نه چنان ز دست رفته ست وجود ناتوانم که معالجت توان کرد به پند یا به بندش گرم آن قرار بودی که ز دوست برکنم دل نشنیدمی ز دشمن سخنان ناپسندش تو که پادشاه حسنی نظری به بندگان کن حذر از دعای درویش و کف نیازمندش شکرین حدیث سعدی بر او چه قدر دارد که چنو هزار طوطی مگس است پیش قندش سعدی شیرازی