سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۲۱: آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که هلاک من همی خواهد و من سلامتش هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش میوه نمی دهد به کس باغ تفرج است و بس جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش داروی دل نمی کنم کان که مریض عشق شد هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش هر که فدا نمی کند دنیی و دین و مال و سر گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش جنگ نمی کنم اگر دست به تیغ می برد بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش سعدی شیرازی