سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۰۴: آن کیست که میرود به نخجیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن کیست که می رود به نخجیر پای دل دوستان به زنجیر همشیره جادوان بابل همسایه لعبتان کشمیر این است بهشت اگر شنیدی کز دیدن آن جوان شود پیر از عشق کمان دست و بازوش افتاده خبر ندارد از تیر نقاش که صورتش ببیند از دست بیفکند تصاویر ای سخت جفای سست پیوند رفتی و چنین برفت تقدیر کوته نظران ملامت از عشق بی فایده می کنند و تحذیر با جان من از جسد برآید خونی که فروشده ست با شیر گر جان طلبد حبیب عشاق نه منع روا بود نه تأخیر آن را که مراد دوست باید گو ترک مراد خویشتن گیر سعدی چو اسیر عشق ماندی تدبیر تو چیست ترک تدبیر سعدی شیرازی