سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۲۶۵: هر که را باغچهای هست به بستان نرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را باغچه ای هست به بستان نرود هر که مجموع نشستست پریشان نرود آن که در دامنش آویخته باشد خاری هرگزش گوشه خاطر به گلستان نرود سفر قبله درازست و مجاور با دوست روی در قبله معنی به بیابان نرود گر بیارند کلید همه درهای بهشت جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی اندرونت به گل و لاله و ریحان نرود هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود صفت عاشق صادق به درستی آنست که گرش سر برود از سر پیمان نرود به نصیحتگر دل شیفته می باید گفت برو ای خواجه که این درد به درمان نرود به ملامت نبرند از دل ما صورت عشق نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود عشق را عقل نمی خواست که بیند لیکن هیچ عیار نباشد که به زندان نرود سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی گفت شب به پایان رود و شرح به پایان نرود سعدی شیرازی