سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۲۰۴: گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد لعلست یا لبانت قندست یا دهانت تا در برت نگیرم نیکم یقین نباشد صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد زنبور اگر میانش باشد بدین لطیفی حقا که در دهانش این انگبین نباشد گر هر که در جهان را شاید که خون بریزی با یار مهربانت باید که کین نباشد گر جان نازنینش در پای ریزی ای دل در کار نازنینان جان نازنین نباشد ور زان که دیگری را بر ما همی گزیند گو برگزین که ما را بر تو گزین نباشد عشقش حرام بادا بر یار سروبالا تردامنی که جانش در آستین نباشد سعدی به هیچ علت روی از تو برنپیچد الا گرش برانی علت جز این نباشد سعدی شیرازی