سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۹۸: با کاروان مصری چندین شکر نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با کاروان مصری چندین شکر نباشد در لعبتان چینی زین خوبتر نباشد این دلبری و شوخی از سرو و گل نیاید وین شاهدی و شنگی در ماه و خور نباشد گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم با تیر چشم خوبان تقوا سپر نباشد ما را نظر به خیرست از حسن ماه رویان هر کو به شر کند میل او خود بشر نباشد هر آدمی که بینی از سر عشق خالی در پایه جمادست او جانور نباشد الا گذر نباشد پیش تو اهل دل را ور نه به هیچ تدبیر از تو گذر نباشد هوشم نماند با کس اندیشه ام تویی بس جایی که حیرت آمد سمع و بصر نباشد بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را از ذوق اندرونش پروای در نباشد تو مست خواب نوشین تا بامداد و بر من شب ها رود که گویی هرگز سحر نباشد دل می برد به دعوی فریاد شوق سعدی الا بهیمه ای را کز دل خبر نباشد تا آتشی نباشد در خرمنی نگیرد طامات مدعی را چندین اثر نباشد سعدی شیرازی