سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۹۰: از این تعلق بیهوده تا به من چه رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از این تعلق بیهوده تا به من چه رسد وزان که خون دلم ریخت تا به تن چه رسد به گرد پای سمندش نمی رسد مشتاق که دستبوس کند تا بدان دهن چه رسد همه خطای منست این که می رود بر من ز دست خویشتنم تا به خویشتن چه رسد بیا که گر به گریبان جان رسد دستم ز شوق پاره کنم تا به پیرهن چه رسد که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت که آب گل ببرد تا به یاسمن چه رسد رقیب کیست که در ماجرای خلوت ما فرشته ره نبرد تا به اهرمن چه رسد ز هر نبات که حسنی و منظری دارد به سرو قامت آن نازنین بدن چه رسد چو خسرو از لب شیرین نمی برد مقصود قیاس کن که به فرهاد کوهکن چه رسد زکات لعل لبت را بسی طلبکارند میان این همه خواهندگان به من چه رسد رسید ناله سعدی به هر که در آفاق و گر عبیر نسوزد به انجمن چه رسد سعدی شیرازی