سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۶۰: حدیث عشق به طومار در نمیگنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حدیث عشق به طومار در نمی گنجد بیان دوست به گفتار در نمی گنجد سماع انس که دیوانگان از آن مستند به سمع مردم هشیار در نمی گنجد میسرت نشود عاشقی و مستوری ورع به خانه خمار در نمی گنجد چنان فراخ نشستست یار در دل تنگ که بیش زحمت اغیار در نمی گنجد تو را چنان که تویی من صفت ندانم کرد که عرض جامه به بازار در نمی گنجد دگر به صورت هیچ آفریده دل ندهم که با تو صورت دیوار در نمی گنجد خبر که می دهد امشب رقیب مسکین را که سگ به زاویه غار در نمی گنجد چو گل به بار بود همنشین خار بود چو در کنار بود خار در نمی گنجد چنان ارادت و شوقست در میان دو دوست که سعی دشمن خون خوار در نمی گنجد به چشم دل نظرت می کنم که دیده سر ز برق شعله دیدار در نمی گنجد ز دوستان که تو را هست جای سعدی نیست گدا میان خریدار در نمی گنجد سعدی شیرازی