سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۵۱: گر جان طلبی فدای جانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر جان طلبی فدای جانت سهلست جواب امتحانت سوگند به جانت ار فروشم یک موی به هر که در جهانت با آن که تو مهر کس نداری کس نیست که نیست مهربانت وین سر که تو داری ای ستمکار بس سر برود بر آستانت بس فتنه که در زمین به پا شد از روی چو ماه آسمانت من در تو رسم به جهد هیهات کز باد سبق برد عنانت بی یاد تو نیستم زمانی تا یاد کنم دگر زمانت کوته نظران کنند و حیفست تشبیه به سرو بوستانت و ابرو که تو داری ای پری زاد در صید چه حاجت کمانت گویی بدن ضعیف سعدی نقشیست گرفته از میانت گر واسطه سخن نبودی در وهم نیامدی دهانت شیرینتر از این سخن نباشد الا دهن شکرفشانت سعدی شیرازی