سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۴۸: چو نیست راه برون آمدن ز میدانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو نیست راه برون آمدن ز میدانت ضرورتست چو گوی احتمال چوگانت به راستی که نخواهم بریدن از تو امید به دوستی که نخواهم شکست پیمانت گرم هلاک پسندی ورم بقا بخشی به هر چه حکم کنی نافذست فرمانت اگر تو عید همایون به عهد بازآیی بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت مه دوهفته ندارد فروغ چندانی که آفتاب که می تابد از گریبانت اگر نه سرو که طوبی برآمدی در باغ خجل شدی چو بدیدی قد خرامانت نظر به روی تو صاحب دلی نیندازد که بی دلش نکند چشم های فتانت غلام همت شنگولیان و رندانم نه زاهدان که نظر می کنند پنهانت بیا و گر همه بد کرده ای که نیکت باد دعای نیکان از چشم بد نگهبانت به خاک پات که گر سر فدا کند سعدی مقصرست هنوز از ادای احسانت سعدی شیرازی