سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۳۴: دلی که دید که پیرامن خطر میگشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که دید که پیرامن خطر می گشت چو شمع زار و چو پروانه در به در می گشت هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر هنوز در تک و پوی غمی دگر می گشت سرش مدام ز شور شراب عشق خراب چو مست دایم از آن گرد شور و شر می گشت چو بی دلان همه در کار عشق می آویخت چو ابلهان همه از راه عقل بر می گشت ز بخت بی ره و آیین و پا و سر می زیست ز عشق بی دل و آرام و خواب و خور می گشت هزار بارش از این پند بیشتر دادم که گرد بیهده کم گرد و بیشتر می گشت به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید که او به قول نصیحت کنان بتر می گشت سعدی شیرازی