سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۱۱: مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت گل خاری هست نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد آب هر طیب که در کلبه عطاری هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست من از این دلق مرقع به درآیم روزی تا همه خلق بدانند که زناری هست همه را هست همین داغ محبت که مراست که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست سعدی شیرازی