سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۱۰: هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست سروها دیدم در باغ و تأمل کردم قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست ای که مانند تو بلبل به سخندانی نیست نتوان گفت که طوطی به شکرخایی هست نه تو را از من مسکین نه گل خندان را خبر از مشغله بلبل سودایی هست راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی صبر نیکست کسی را که توانایی هست هرگز از دوست شنیدی که کسی بشکیبد دوستی نیست در آن دل که شکیبایی هست خبر از عشق نبودست و نباشد همه عمر هر که او را خبر از شنعت و رسوایی هست آن نه تنهاست که با یاد تو انسی دارد تا نگویی که مرا طاقت تنهایی هست همه را دیده به رویت نگرانست ولیک همه کس را نتوان گفت که بینایی هست گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست سعدی شیرازی