سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۱۰۶: شادی به روزگار گدایان کوی دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شادی به روزگار گدایان کوی دوست بر خاک ره نشسته به امید روی دوست گفتم به گوشه ای بنشینم ولی دلم ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست صبرم ز روی دوست میسر نمی شود دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست ناچار هر که دل به غم روی دوست داد کارش به هم برآمده باشد چو موی دوست خاطر به باغ می رودم روز نوبهار تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست سعدی چراغ می نکند در شب فراق ترسد که دیده باز کند جز به روی دوست سعدی شیرازی