سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۹۳: یار من آن که لطف خداوند یار اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار من آن که لطف خداوند یار اوست بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست دریای عشق را به حقیقت کنار نیست ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست در عهد لیلی این همه مجنون نبوده اند وین فتنه برنخاست که در روزگار اوست صاحبدلی نماند در این فصل نوبهار الا که عاشق گل و مجروح خار اوست دانی کدام خاک بر او رشک می برم آن خاک نیکبخت که در رهگذار اوست باور مکن که صورت او عقل من ببرد عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست گر دیگران به منظر زیبا نظر کنند ما را نظر به قدرت پروردگار اوست اینم قبول بس که بمیرم بر آستان تا نسبتم کنند که خدمتگزار اوست بر جور و بی مرادی و درویشی و هلاک آن را که صبر نیست محبت نه کار اوست سعدی رضای دوست طلب کن نه حظ خویش عبد آن کند که رای خداوندگار اوست سعدی شیرازی