سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۸۹: بتا هلاک شود دوست در محبت دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتا هلاک شود دوست در محبت دوست که زندگانی او در هلاک بودن اوست مرا جفا و وفای تو پیش یک سان است که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده ست دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست علی الخصوص که از دست یار زیباخوست دلم ز دست به در برد سروبالایی خلاف عادت آن سروها که بر لب جوست به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش گرفته بودم و دستم هنوز غالیه بوست چو گوی در همه عالم به جان بگردیدم ز دست عشقش و چوگان هنوز در پی گوست جماعتی به همین آب چشم بیرونی نظر کنند و ندانند کآتشم در توست ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست سعدی شیرازی