سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۸۷: گر کسی سرو شنیدست که رفتست اینست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر کسی سرو شنیده ست که رفته ست این است یا صنوبر که بناگوش و برش سیمین است نه بلندیست به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوته بین است خواب در عهد تو در چشم من آید هیهات عاشقی کار سری نیست که بر بالین است همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است خود گرفتم که نظر بر رخ خوبان کفر است من از این بازنگردم که مرا این دین است وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است چمن امروز بهشت است و تو در می بایی تا خلایق همه گویند که حورالعین است هر چه گفتیم در اوصاف کمالیت او همچنان هیچ نگفتیم که صد چندین است آنچه سرپنجهٔ سیمین تو با سعدی کرد با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس زحمتم می دهد از بس که سخن شیرین است سعدی شیرازی