سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۸۲: هزار سختی اگر بر من آید آسانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هزار سختی اگر بر من آید آسان است که دوستی و ارادت هزار چندان است سفر دراز نباشد به پای طالب دوست که خار دشت محبت گل است و ریحان است اگر تو جور کنی جور نیست تربیتست و گر تو داغ نهی داغ نیست درمان است نه آبروی که گر خون دل بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است ز عقل من عجب آید صوابگویان را که دل به دست تو دادن خلاف در جان است من از کنار تو دور اوفتاده ام نه عجب گرم قرار نباشد که داغ هجران است عجب در آن سر زلف معنبر مفتول که در کنار تو خسبد چرا پریشان است جماعتی که ندانند حظ روحانی تفاوتی که میان دواب و انسان است گمان برند که در باغ عشق سعدی را نظر به سیب زنخدان و نار پستان است مرا هرآینه خاموش بودن اولی تر که جهل پیش خردمند عذر نادان است و ما ابرئ نفسی و لا ازکیها که هر چه نقل کنند از بشر در امکان است سعدی شیرازی