امیرشاهی سبزواری
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۴: ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشانه ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشانه ای وی زافتاب روی تو، گنجی به هر ویرانه ای گر عاشقی در کوی تو باید، من تنها بسم نشنودی آخر جان من، کز خانه ای دیوانه ای خواهم متاع جان بکف، گرد سرت گردم شبی ای طایر قدس آمده شمع ترا پروانه ای تا دید آن خال سیه پهلوی زلفش مرغ دل افتاد در دام بلا بیچاره بهر دانه ای در گوش تو آه و فغان، بادی است از هر سو وزان با چشم خواب آلود تو، افسون من افسانه ای شاهی که میسوزد دلش، بیچاره آهی میکشد دودی به روزن بر شود، هر جا که سوزد خانه ای امیرشاهی سبزواری