سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۷۴: شراب از دست خوبان سلسبیلست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شراب از دست خوبان سلسبیلست و گر خود خون میخواران سبیلست نمی دانم رطب را چاشنی چیست همی بینم که خرما بر نخیلست نه وسمست آن به دلبندی خضیبست نه سرمست آن به جادویی کحیلست سرانگشتان صاحب دل فریبش نه در حنا که در خون قتیلست الا ای کاروان محمل برانید که ما را بند بر پای رحیلست هر آن شب در فراق روی لیلی که بر مجنون رود لیلی طویلست کمندش می دواند پای مشتاق بیابان را نپرسد چند میلست چو مور افتان و خیزان رفت باید و گر خود ره به زیر پای پیلست حبیب آن جا که دستی برفشاند محب ار سر نیفشاند بخیلست ز ما گر طاعت آید شرمساریم و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست بدیل دوستان گیرند و یاران ولیکن شاهد ما بی بدیلست سخن بیرون مگوی از عشق سعدی سخن عشقست و دیگر قال و قیلست سعدی شیرازی