امیرشاهی سبزواری
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۶: چشم تو خورد باده و من در خمار از آن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم تو خورد باده و من در خمار از آن آن غمزه کرد شوخی و من شرمسار از آن بیمار عشق را ز مداوا چه فایده فارغ شو ای طبیب، که بگذشت کار از آن چون دور لاله، عهد جوانی گذشت و ماند در سینه داغهای کهن یادگار از آن آغشته شد به خون شهیدان عشق، خاک وین گل نمونه ای است به هر نوبهار از آن شاهی، وفا مجوی ز اهل زمانه هیچ چون کس نشان نداد در این روزگار از آن امیرشاهی سبزواری