امیرشاهی سبزواری
غزل ها
شمارهٔ ۸۴: آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود دی سنبلش ز تاب می آشفته رنگ بود ای واعظ، ار حدیث تو ننشست در ضمیر عیبم مکن، که گوش بر آواز چنگ بود عمری چو خاک، بر سر کویت شدم مقیم آخر ز رهگذار تو بادم بچنگ بود فرهاد را ز میوه شیرین، حلاوتی روزی نشد که لایق دیوانه سنگ بود تیغ از چه بود بر صف دلها کشیدنت؟ با لشکر شکسته چه حاجت به جنگ بود؟ شاهی سیاه نامه شد و رند و عشقباز بگذاشت نام زهد ریایی، که ننگ بود امیرشاهی سبزواری