امیرشاهی سبزواری
غزل ها
شمارهٔ ۳۵: کدام عشوه که در چشم پر خمار تو نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدام عشوه که در چشم پر خمار تو نیست کدام فتنه که در زلف تابدار تو نیست درون سینه ز داغ کهن نشان جستم بهیچ گوشه ندیدم که یادگار تو نیست بعشوه مرغ چمن را فریب ده ای گل در این قفس که منم بوی نوبهار تو نیست بیاد لعل بتان از سرشک خون ای دل چه آرزوست که امروز در کنار تو نیست دلا عنان ارادت بدست دوست سپار در این مقام چو کاری باختیار تو نیست هوای عشق چو کردی دلا ز روز نخست هزار بار بگفتم: مکن که کار تو نیست اگر چه در ره عشق تو خاک شد شاهی هنوز بر دل آزرده اش غبار تو نیست امیرشاهی سبزواری