حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱ - فی البدیهه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عروس گل چو به طرف چمن درآمد باز ز عشق بلبل شوریده برکشید آواز به روی خرم گل بلبلان ادا کردند میان باغ به نوروز نغمه های حجاز نگار و باده ی لعلی گرت به دست آید چو لاله فرش زمرد به پیش پای انداز دلا! چو راز نهان آشکار خواهی کرد خیال یار پری چهره ساز محرم راز بمیر پیش مسافر چو بوسعید از ملک بنه ز عشق چو محمود سر به پای ایاز ز پا درآمدم از تاب مهر عالم سوز ز دست رفته ام از دست یار دستان ساز چو باز کرد شکار از برم کبوتر دل چه باشد ار نفسی دربر من آید باز؟ چه شد که ملک دل عاشقان مشمر شد مگر ز چشم تو برخاست فتنه در شیراز ربوده ای دل صاحب دلان به حیله و مکر فزوده ای هوس عاشقان به شیوه و ناز دلم چو کعبه ی کوی تو دید، کرد طواف تنم چو قبله ی روی تو دید، برد نماز به مجمع تو بود عود و شمع در خور سوز به مجلس تو بود رود و چنگ در خور ساز به گرد کوی تو حیدر چو بگذرد، گوید مگس به منزل سیمرغ می کند پرواز حیدر شیرازی