حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱ - و له ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاک شیراز مگر کعبه عالم شد باز که برین خاک نهادند همه روی نیاز باغ فردوس که مرد از هوسش می میرد خوش عروسی است ولی رشک برد از شیراز این هم از لطف خداوند جهاندار بود خلق شیراز به شادی همه در نعمت و ناز بهر بازیچه ی ما هر نفس از پرده ی غیب بازییی می کند از نو فلک شعبده باز بی نوایی که ز عشاق حرم خواهد بود با مخالف نتواند که رود سوی حجاز زین سپس دیده ی رامین و غبار در ویس زین سپس چهره ی محمود و کف پای ایاز پرده بر عالمیان از سر مستی بدری همچو صبح ار به درآیی ز پس پرده ی ناز تا به مسجد رخ چون قبله ی تو می بینم سجده در پیش رخت می برم از بهر نماز گاه چون عود، روان من دل خسته بسوز گاه چون چنگ، دمی با من سرگشته بساز حیدر از دام سر زلف گره بر گرهش همچو گنجشک بلا می کشد از چنگل باز حیدر شیرازی