حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰ - و له ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در چنان صورت مطبوع عجب می مانم بیم آن است که بوسی ز لبش بستانم مست برخیزم و در باغ ارم بر لب جوی چون گل و سرو روان پیش خودش بنشانم از رخ و زلف و قد و خد و خطش جمع شود سوسن و سنبل و سرو و سمن و ریحانم حور عینش شمرم، باغ بهشتش گویم صنع رویش نگرم، آیت لطفش خوانم پیش پایش به زمین افتم و دستش بوسم ترک سر گویم و جان در قدمش افشانم لابه آغازم و دستان زنم و باده خورم تا کمروار در آید به میان دستانم در برش گیرم و کام از لب لعلش یابم در برش میرم و بر باد روم ایمانم گر کسی طعنه زند بر من و حال دل من گو مزن طعنه که من قصه غلط می خوانم منکر من چه شوی، سرزنش من چه کنی؟ برو ای خواجه! که من حیدر بی سامانم حیدر شیرازی