حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵ - و له ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرتو روی تو از روی صفا می بینم مردم چشم تو در عین حیا می بینم در لبت می نگرم، جوهر جان می یابم در رخت می نگرم، صنع خدا می بینم شام گیسوی تو یا ملک ختن می نگرم؟ زلف پرچین تو یا مشک خطا می بینم؟ گرد کوه از سر غیرت چو کمر می گردم زآنکه اندام تو در بند قبا می بینم چون صبا بی سر و پا می روم و سودایی تا سر زلف تو در دست صبا می بینم دل یکتای خود از غایت سرگردانی بسته در سلسله ی زلف دو تا می بینم تا به هم درشکند قلب اسیران کمند ترک سرمست تو با تیغ جفا می بینم دل که از غصه به تنگ آمد و ناپیدا شد اثرش در دهن تنگ شما می بینم از تو چندان که به من جور و جفا می آید همچنان در دل خود مهر و وفا می بینم حیدر از آرزوی آتش و آب رخ تو خاکش از مهر تو بر باد هوا می بینم حیدر شیرازی