حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۷ - و له ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مطرب بزن نوایی، ساقی بده شرابی از تشنگی بمُردم بر آتشم زن آبی تا من خیال رویت دیدم به خواب مستی از حسرت خیالت راضی شدم به خوابی گر سر ز پای اسبت از دست غم بتابم در گردنم درافکن از زلف خود طنابی از خال همچو دانه کام دلم برآور کز آب دیدگانم می گردد آسیابی گر از درم برانی چون بندگان به خواری نگریزم از در تو هرگز به هیچ بابی از لعل شکرینت، هر خنده ای و مصری وز زلف عنبرینت، هر حلقه ای و تابی روزی به خنده گفتی: کام دلت برآرم درویش مستحقم گر می کنی ثوابی یک بوسه از لبانت بهر زکات خوبی صد ره سئوال کردم، یک ره بده جوابی حیدر بسان مستان در بزم می پرستان از خون خورد شرابی، وز دل کند کبابی حیدر شیرازی