محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۹۵: به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی صدای شهپر شاهین برآمد ناگه از جائی عقابی در رسید از اوج استیلا و پیش وی به جز تسلیم نتوانست صید ناتوانائی شکارانداز صیادی برآمد تیغ کین بر کف فکند آشوب در وحشی شکاری بند برپائی به برج خویش ساکن بود ثابت کوکبی ناگه چو سیمایش به بحر اضطراب افکند سیمائی تنی کز جا نجنبیدی ز آشوب قیامت هم قیام انگیز وی گردید فرقد و بالائی ز گرد ره به تاراج دل افتادند چشمانش چنان کافتند غارت پیشگان درخوان یغمائی زبانی داده اند از عشوه آن چشم سخنگو را که در گوش خرد صد حرف می گوید به ایمائی زمین فرسایی از سجده های شکر واجب شد که سر در کلبهٔ من زد کله بر آسمان سائی پی عذر قدومت محتشم تا دم آخر بر آن در جبهه سائی آستان از سجده فرسائی محتشم کاشانی