محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۹۳: دارم سری پر از شور از طفل کج کلاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارم سری پر از شور از طفل کج کلاهی بی قید شهریاری بی سکه پادشاهی قیمت بزرگ دری اختر بلند خردی خورشید شعلهٔ شمسی آفاق سوزماهی سلطان نوظهوری رعنای پرغروری اقلیم دل ستانی منشور حسن خواهی مژگان دراز طفلی بازی کنی به خونها مردم کش التفاتی شمشیر زن نگاهی بی اعتدال حسنی کز یک کرشمه سازد صد کوه صبر و تمکین بی وزن تر ز کاهی بی اعتماد مهری کز چشم لطف راند دیرینه دوستان را بی تهمت گناهی ابرو هلال بدری کز عاشق سیه روز پوشد رخ دل افروز ماهی به جرم آهی حسنش به زلف نوخیز عالم گرفت یک سر خوش زود شد جهانگیر زین سان تنک سپاهی باشد وظیفهٔ من از چشم نیم بازش نازی به صد تکلف آن نیز گاهگاهی از نظم محتشم گشت زینت پذیر حسنش همچون گلی که یابد آرایش از گیاهی محتشم کاشانی