محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۷۰: دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی به زان که درد دل به زبان آورد کسی در عشق می دهند به مقدار رنج گنج تا تن به زیر بار گران آورد کسی کوتاب تیر و ناوک پران که خویش را در جرگهٔ تو سخت کمان آورد کسی پیدا شود ز اهل جهان ثانی تو را گر باز یوسفی به جهان آورد کسی بر حرف من قلم شود انگشت اعتراض تیغ و ترنج اگر به میان آورد کسی بازار عشق ز آتش غیرت شود چو گرم کی در خیال سود و زیان آورد کسی جان میشود ضمان دل اما نمی دهد حکم آن قدر امان که ضمان آورد کسی میجوئی از بتان دل من چون بود اگر ز ایشان به غمزهٔ تو نشان آورد کسی هست آن سوار از تو عنان تاب محتشم او را مگر گرفته عنان آورد کسی محتشم کاشانی