محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۴۳: پند گوی تو چهها تا به تو فهمانیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پند گوی تو چه ها تا به تو فهمانیده کز منت باز به این مرتبه رنجانیده ز آتش سرکش قهرت ز تو رو گردانست عاشق روی ز شمشیر نگردانیده زان نگه قافلهٔ صبر گریزان وز پی مژه ها تیغ در آن قافله خوابانیده مژه بیش از مدد ابرویش از دل گذران تیر پران و کمان گوشه نجنبانیده چه روم بی تو به گشت چمن ای حور که هست باغ گل در نظرم دوزخ تابانیده می کشم پای ز هنگامهٔ عشقت که فراق سخت چشم من ازین معرکه ترسانیده محتشم شمع صفت چند بسوزی مروی خویش را کس به عبث این همه سوزانیده محتشم کاشانی