محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۴۰: آمد به تیغ کین ره ارباب دین زده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد به تیغ کین ره ارباب دین زده طرف کله شکسته گره بر جبین زده هم دستی دو نرگس او بین که وقت کار بر صید آن کشیده کمان تیر این زده در پرده دارد آن مه مجلس نشین دریغ رویی که طعنه بر مه گردون نشین زده آن خردسال تاجو صراحی کشیده قد بسیار شیشهٔ دل ما بر زمین زده از زخم و داغ تازه ام امشب هزار بار خون سر ز جیب و شعله سر از آستین زده دارد به ذوق تا نفس آخرین مرا زخمی که بر من از نگه اولین زده خوش وقت محتشم که دگر زین غزل برآب خوش نقش ها ز خامه سحر آفرین زده محتشم کاشانی