محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۱۱: آن منتظر گدازی چشم سیاه او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن منتظر گدازی چشم سیاه او جانیست در تن نگه گاه گاه او خوش کامرانیست در اثنای قهر و خشم دیدن به دست میل عنان نگاه او در عین بسملم در انکار اگر زند من با سر بریده شوم خود گواه او هست از سر بریده او یک رهم امید جنبیدن لبی که شود عذرخواه او آن رتبه کو که بی حرکت سازم از دعا دست فرشته ای که نویسد گناه او الماس ریزه ریخته در چشم غیرتم هر برگ گل که ریخته در خوابگاه او او گرد غم فشانده ز حرمان به روی من من خاک کوچه رفته ز مژگان ز راه او زلفش سپاه خسرو حسنست وین عجب کاسباب قوت است شکست سپاه او منشین ز سوز محتشم ایمن که بر فلک داغیست هر ستاره ای از دود آه او محتشم کاشانی